سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آیین راستین

مردمى خدا را به امید بخشش پرستیدند ، این پرستش بازرگانان است ، و گروهى او را از روى ترس عبادت کردند و این عبادت بردگان است ، و گروهى وى را براى سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است . [نهج البلاغه]

u کل بازدیدها : 2541

u بازدیدهای امروز : 1

u بازدیدهای دیروز : 0

u  RSS 



u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه

جمعه 85/6/24 ساعت 3:24 عصر

i میعادگاه منتظران

میعادگاه منتظران

پرسش و پاسخ

اگر قرار باشد غیبت امام زمان علیه‏السلام به خاطر حکمتهاى خاص الهى باشد، دعاکردن ما براى فرج چه خاصیتى دارد؟

از طرفى در دعاى امام زمان علیه‏السلام مى‏خوانیم که خدایا مرا جورى قرار بده که تعجیل آنچه را که تو به تاخیر انداخته‏اى، از تو نخواهم و تاخیر آنچه را که تو تعجیل آن را خواسته‏اى، چگونه در دعاها مى‏خواهیم که در ظهور امام زمان علیه‏السلام تعجیل فرماید؟

«قم / فرشاد رضایى‏»

1. بیقین چنانکه در متن سؤال آمده است، غیبت امام زمان، علیه‏السلام، بر اساس اسباب و حکمتهایى صورت گرفته است که اگر چه به برخى از آنها در روایات مختلف تصریح شده، اما دانستن همه آنها در دوران ظهور آن بزرگوار ممکن نیست. (1)

از این رو اشکالى ندارد که بگوییم یکى از حکمتهاى غیبت، دچار ساختن انسانها به بلایاى و مشکلاتى است که باعث روى آوردن مردم به خدا و دعا کردن آنان براى فرج مى‏شود. چنانکه در قرآن آمده است: ما انسانها را به شدائد و سختیهاى روزگار مبتلا مى‏سازیم، باشد که به درگاه ما تضرع و زارى نمایند و به دعا روى آورند. (2)

پس دعا براى فرج نه تنها منافاتى با حکمتهاى غیبت ندارد، بلکه خود مى‏تواند از زمره همین حکمتها به شمار آید.

2. دعا براى فرج امام زمان علیه‏السلام به عنوان یک وظیفه و تکلیف در عصر غیبت، در روایات بسیارى مورد تاکید قرار گرفته است. پیامبر اکرم، صلى‏الله‏علیه‏وآله، و برخى از امامان بزرگوار، علیهم‏السلام، به چنین دعا کردنى امر فرموده‏اند و حضرت ولى عصر، علیه‏السلام، نیز نه تنها شیعیان خود را به دعا کردن براى تعجیل فرج فرمان داده‏اند، بلکه کثرت دعا را از آنان خواسته‏اند. (3)

براستى وقتى امام زمان علیه‏السلام مى‏فرماید: «براى نزدیک شدن فرج بسیار دعا کنید». آیا مى‏توان آن را ى‏خاصیت‏خواند؟ و اصولا آیا تعبد نسبت‏به تکلیف مجالى براى اصرار بر کشف خواص آن باقى مى‏گذارد؟

3. در تعبیر زیبایى از ناحیه امام زمان، علیه‏السلام، که در ذیل همان فراوان به دعاى فرمان براى تعجیل فرج، وارد شده، کثرت دعا به خودى خود فرج و گشایش شیعیان به شمار آمده است:

و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم. (4)

این فرمان نشان مى‏دهد که خواسته‏هاى شیعه چشم انتظار فرج، در سایه «دعا براى فرج‏» قابل دسترسى است. آنچه را که او در پى ظهور امام زمان، علیه‏السلام، مى‏تواند بیابد، توسط دعاهاى خویش نیز مى‏تواند به دست آورد.

به عبارت دیگر امنیت ایمان، رشد اندیشه، آرامش روحى، کمالات معنوى و بهره‏هاى بى‏پایان دوران پس از ظهور را، به عنایت الهى مى‏تواند در همین دوره غیبت‏با اتکا به «دعا براى ظهور» کسب نماید و این امر با توجه به قدرت و شیت‏خداوند قابل انکار نیست، زیرا او خود فرمود:

قل ما یعبا بکم ربى لولا دعاؤکم. (5)

بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما عنایتى نمى‏فرماید.

با توجه به دلالت همین آیه شریفه است که مى‏توان گفت: عنایت و رحمت و فضل خداوند که نامحدود و بى‏انتها نیز مى‏تواند باشد، به مدد دعا و خواستن از او دست‏یافتنى است، اگر چه دوران غیبت‏حضرت مهدى، علیه‏السلام، باشد.

4. در برخى روایات، دعا براى فرج وسیله‏اى براى نجات از هلاکت‏به شمار آمده است ،چنانکه حضرت امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، مى‏فرماید:

به خدا فرزندم مهدى را غیبتى است که در آن هیچ‏کس از هلاکت نجات نمى‏یابد مگر کسى که خداى عز و جل او را بر اعتقاد نسبت‏به امامتش ثابت قدم بدارد، و او را نسبت‏به دعا براى تعجیل فرجش توفیق عنایت فرماید. (6)

بى‏تردید شرایط سخت دوران غیبت‏به گونه‏اى است که جز با اعتقاد محکم نسبت‏به امامت‏حضرت مهدى، علیه‏السلام، نمى‏توان بر اطاعت و تبعیت او باقى ماند و جز با دعا براى نزدیکى فرج نمى‏توان روح امید را در دل زنده نگه داشت و در برابر دشواریهاى غیبت مقاومت نمود.

5. از دیدگاه قرآن و روایات، دعا پشتوانه‏اى براى زندگى و عاملى براى حرکت و پویایى در مسیر خواسته‏هاى الهى، و وسیله‏اى براى هم جهت‏ساختن نیازها و خواسته‏هاى بشرى با اراده و مشیت‏خداوند است. با چنین نگرشى، دعا براى فرج خود نوعى تلاش در راستاى موانع ظهور به شمار مى‏رود و دعاکننده منتظر با شناختى که از حکمتهاى غیبت دارد، به نوعى خودش را در مسیر از بین بردن عوامل طولانى شدن آن، به تکاپو وا مى‏دارد.

دعا کننده براى فرج چون مى‏داند که یکى از عوامل غیبت آماده نبودن شرایط براى حکومت جهانى آن بزرگوار است، مى‏کوشد تا در حد توان خویش در ایجاد چنین زمینه‏اى مؤثر باشد و زمانى که تحقق آنرا از عهده خویش و امثال خویش خارج مى‏یابد، به رحمت واسعه خداوند امیدوار مى‏ماند.

و چنین است عکس‏العمل او در برابر خوف امام زمان، علیه‏السلام، از کشته شدن که به عنوان عملى دیگر در پیدایش و استمرار غیبت‏به شمار مى‏آید. دعاکننده براى فرج تا آنجا که مى‏تواند با شناساندن امام زمان، علیه‏السلام، و ایجاد محبوبیت نسبت‏به او و برانگیزاندن شوق نسبت‏به قیام و جلوه‏هاى ظهور آن بزرگوار در بین مردم، مى‏کوشد تا به میزان توانایى خود این عامل را کم تاثیر سازد، چنانکه نسبت‏به هر عامل دیگر نیز چنین جهت‏گیرى و تلاشى در مورد او صادق است. و این خود والاترین و تعیین کننده‏ترین خاصیت‏براى دعاى فرج است.

6. در جواب به قسمت دوم سؤال باید گفت:

آنچه در متن دعاى شریف مورد نظر آمده و به احتمال قوى از ناحیه مقدسه امام زمان، علیه‏السلام، روایت‏شده است، (7) متضمن نکته‏اى تربیتى و پیامى آموزشى است که همان تسلیم بودن در برابر خواسته خداى تبارک و تعالى است. اما این تسلیم بودن هرگز منافاتى با دعا کردن ندارد، چون دعا کردن به خودى خود امرى مطلوب است و در آیات شریفه و روایات فراوان بر آن تاکید شده است. چنانکه پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، فرمود:

هیچ چیز نزد خدا گرامى‏تر از دعا نیست. (8)

و فرمود:

از فضل خدا درخواست کنید; زیرا خداوند دوست مى‏دارد که مورد طلب و درخواست قرار گیرد و بالاترین عبادت انتظار فرج است. (9)

وقتى که انتظار فرج والاترین نوع عبادت به شمار مى‏آید، و دعا کردن براى فرج، زیباترین جلوه انتظار به حساب مى‏رود، و اصل دعا گرامى‏ترین و محبوبترین چیزها در نزد خدا است، چه منافاتى پدید مى‏آید اگر شیعه چشم انتظار، براى نزدیک شدن ظهور امام زمان، علیه‏السلام، دعا کند و در عین حال نهایت تسلیم در برابر اراده خدا را داشته باشد و به آنچه که او مى‏پسندد، رضایت کامل نشان دهد؟

آیا در چنین دعا کردنى، جز نزدیک شدن به مقام بندگى خدا و سر سپردن به خواست او هدف دیگرى وجود دارد؟

7. تاثیر دعا در تغییر دادن تقدیرات و قضاى الهى، غیر قابل انکار است، چنانکه در روایات پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏وآله، آمده است:

اکثر من الدعاء، فان الدعاء یرد القضاء. (10)

زیاد دعا کن، زیرا دعا قضاى الهى را باز مى‏گرداند.

الدعاء یرد البلاء. (11)

دعا بلاى الهى را بر مى‏گرداند.

لا یرد القدر الا الدعاء. (12)

تقدیر الهى را چیزى جز دعا تغییر نمى‏دهد.

امام صادق، علیه‏السلام، فرمودند:

خداوند عذابى طولانى به مدت چهارصد سال بر بنى اسرائیل مقرر داشت. هنگامى که عذاب بر بنى اسرائیل طولانى گشت، ناله زدند و تا چهل روز به درگاه خداوند گریه و زارى نمودند. خداوند به حضرت موسى و هارون، علیهماالسلام، وحى فرمود تا آنان را از بلاى فرعون برهانند و یکصد و هفتاد سال عذاب را از آنان برداشت.

بدین گونه شما شیعیان نیز اگر چنین ناله و گریه کنید خداوند فرج ما را نزدیک خواهد فرمود، و اما اگر چنین نکنید امر فرج تا نهایت زمان مقرر شده‏اش به تاخیر خواهد افتاد. (13)

با توجه به چنین روایاتى، شیعه منتظر در عین تسلیم به خواست‏خدا، با دعاى خویش نسبت‏به تعجیل فرج، از آفریدگار خویش مى‏خواهد که در تقدیر و قضاى خویش نسبت‏به ظهور آن عدالت موعود تغییرى ایجاد فرماید و به لطف و نایت‏خود بلاى غیبت امام زمان، علیه‏السلام، را مرتفع گرداند.

8. در اینجا مناسب است کلام مرحوم سید محمد تقى موسوى اصفهانى را که در ذیل برخى روایات مربوط به علائم ظهور آمده است، نقل نماییم تا عدم منافات بین دعا کردن و تسلیم ارده خدا بودن ظاهرتر گردد:

ظهور مولاى ما امام زمان، علیه‏السلام، از امورى است که در اثر برخى عوامل قابل تقدیم و تاخیر است. از جمله اسباب و عواملى که باعث تقدیم ظهور و نزدیک شدن فرج مى‏باشد، اهتمام مؤمنین به دعا براى امام زمان، علیه‏السلام، و درخواست تعجیل فرج او از خداوند قادر متعال است.

ممکن است‏برخى جاهلان، جلو افتادن امر ظهور امام زمان، علیه‏السلام، در اثر دعا را بعید بشمارند و عدم وقوع آنرا در پى این همه دعاهاى اهل ایمان در هر زمان و مکان دستاویز ادعاى خویش قرار دهند.

اما چنین استبعادى ضعیف و ناآگاهانه است، زیرا هیچ بعدى ندارد که در علم خداى سبحان براى ظهور امام زمان، علیه‏السلام، دو وقت مقرر شده باشد که یکى نزدیک و دیگرى دور باشد و ظهور در زمان نزدیکتر مشروط بتلاش مؤمنین و همت آنان در زیاد دعا کردن براى تعجیل فرج و نزدیک شدن ظهور قرار داده شده باشد. و این است معناى اینکه ظهور امام زمان علیه‏السلام از «امور بدایى‏» است که قابلیت تقدیم و تاخیر دارند. (14)

9. قابل تامل است که در همین دعاى شریفى که جمع بین دعا و حالت تسلیم محل سؤال قرار گرفته در فاصله‏اى کمتر از بیست‏سطر هر دو مضمون با هم آمده است. ابتدا مى‏خوانیم:

خدایا مرا بر اطاعت ولى امرت ثابت قدم بدار که از دیدگان مردم نهان داشته‏اى و به اذن تو از بین آفریدگانت غایب گشتى و امر تو را انتظار مى‏کشد...

خدایا تو خود بدون آنکه کسى تو را بیاگاهاند به وقتى که به ولى خویش اجازه ظهور و بروز و بیرون آمدن از پرده غیبت عنایت مى‏کنى و بدین وسیله امر او را اصلاح مى‏فرمایى، آگاه مى‏باشى. پس مرا صبر و استقامت‏بر آن عنایت فرما به گونه‏اى که تعجیل آنچه را که تو به تاخیر انداخته‏اى، و تاخیر آنچه را که تو در آن تعجیل روا داشته‏اى، دوست نداشته باشم. و آنچه را که تو پوشانده‏اى آشکار نسازم و از آنچه تو کتمان فرموده‏اى جستجو ننمایم و در تدبیر تو با تو به خالفت‏بر نخیزم و نگویم: چرا و چگونه است؟ و چه شده که ولى امر علیه‏السلام ظهور نمى‏نماید با اینکه دنیا از ظلم و جور پر شده است. - خدایا مرا به گونه‏اى قرار بده - که همه امورم را به تو واگذار نمایم. (15)

پس از چند سطر که آن هم درباره دعا براى دیدار و توفیق خدمت‏به آستان امام زمان، علیه‏السلام، و دعا براى سلامت و امنیت اوست، مى‏خوانیم:

خداوندا در فرج امام زمان، علیه‏السلام، تعجیل فرما و او را به نصرت خویش تایید نما. (16)

این مطلب نشان مى‏دهد که نه تنها منافاتى بین این دو فراز دعا وجود ندارد، بلکه نوعى همخوانى و همراهى بین آنان وجود دارد که از سویى بیانگر لزوم سر سپارى محض به اراده حکیمانه خدا در عین اهتمام به دعاست، و از دیگر سوى امیدوارى به تاخیر دعا در انگیزش لطف خدا و تغییر رحیمانه اراده او است.

پى‏نوشتها:

1. امام صادق، علیه‏السلام مى‏فرماید: « ان وجه الحکمة فى ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره; شیخ صدوق، کمال‏الدین، ج‏2، ص‏482.

2. «فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم یتضرعون‏»، سوره انعام(6)، آیه 42.

3. «اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج‏». حضرت مهدى علیه‏السلام - در توقیع مبارک خطاب به اسحاق بن یعقوب. شیخ صدوق، همان، ج‏2، ص‏485.

4. همان.

5. سوره فرقان (25)، آیه‏77.

6. «و الله لیغیبن غیبة لا ینجو فیها من الهلکة الا من ثبته الله عز و جل على القول بامامته و وفقه - فیها - للدعاء بتعجیل فرجه. شیخ صدوق، همان، ج 2، ص 384.

7. این دعا که با «اللهم عرفنى نفسک...» شروع مى‏شود، توسط شیخ عثمان بن سعید عمروى - نائب خاص امام زمان، علیه‏السلام - نقل شده و روایت کنندگان آن شخصیتهایى همچون شیخ صدوق و شیخ طوسى مى‏باشند. ر.ک: شیخ صدوق، همان، ص 512; مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏53، ص‏187، و مفاتیح‏الجنان، بخش دعا در زمان غیبت.

8. «لیس شى‏ء اکرم عند الله من الدعاء» نهج‏الفصاحة، ص‏507، ح‏2400.

9. «سلوا الله من فضله فان الله یحب ان یسال و افضل العبادة انتظار الفرج‏». همان، ص 370، حدیث 1740.

10. همان، ص 84، حدیث‏446.

11. همان، ص 332، حدیث 1590.

12. همان، ص 124، حدیث 624.

13. اصفهانى، محمدتقى، مکیال‏المکارم، محمد تقى اصفهانى، ج 1، ص 382.

14. همان، ج 1، ص 392.

15 و16. «... و ثبتنى على طاعة ولى امرک الذى سترته عن خلقک، فباذنک غاب عن بریتک، و امرک ینتظر و انت العالم غیر معلم بالوقت الذى فیه صلاح امر ولیک فى الاذن له باظهار امره و کشف ستره، فصبرنى على ذلک حتى لا احب تعجیل ما اخرت و لا تاخیر ما عجلت و لا اکشف عما سترته، و لا ابحث عما کتمته و لا انازعک فى تدبیرک و لا اقول: لم و کیف؟ و ما بال ولى الامر لا یظهر؟ و قد امتلات الارض من الجور و افوض امورى کلها الیک... اللهم عجل فرجه و ایده بالنصر».

 


نوشته شده توسط: محمد محمد رضا

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******


i لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مهدویت‏درعصرحاضر
[عناوین آرشیوشده]

*********************************

********************

:: درباره من ::

آیین راستین
محمد محمد رضا
دوستدار دانایی

********************

:: لینک به وبلاگ ::

آیین راستین

********************

:: آرشیو ::

میعادگاه منتظران

********************

:: خبرنامه ::

 

********************

پارسی بلاگ ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ